بارها شنیده ایم سورۀ کوثر سورۀ حضرت زهرا(س)ست.ومنظور ازکلمۀ کوثر وجود مبارک ایشان است. به راستی چرا این سوره را سورۀ زهرا (سلام الله علیها)نامیده اند؟مفسران بزرگ شیعه وسنی در این زمینه اختلاف نظر دارند .در این نوشتار برآنیم به اختصار نظر درست را با ملاحظۀ گفتار مفسران وبررسی ادله واکاویم.
"کوثر"در لغت به معنای گرد وغبار فراوانی که در هوا پراکنده می شود آمده[1] واز این رو به هر چیز که دارای فراوانی است وشأنیت کثرت دارد وبه طور کلی به خیر کثیر وفراوان[2]، کوثر گفته شده است.به فرد بسیار بخشنده هم کوثر گفته اند گویا خیر او نسبت به دیگران منتشر می شود .[3]
مفسران " کوثر"را در آیه به گونه های فراوان معنا کرده اند . به گفتۀ علامه طباطبایی تا بیست وشش نظر در این زمینه ارائه شده است[4].
در اینجا برای نمونه بخشی از اقوال مفسران را ذکر ودر پایان به ذکر دلایل نظر برگزیده خواهیم پرداخت.
1-رودی در بهشت که از عسل شیرین تر واز شیر سفید تر است ودیگررودها از آن سرچشمه می گیرند.
2-حوضی در بهشت که سر منشأ رودهای بهشتی است.
3-دانشمندان دین که علوم شریعت اسلام را گسترش می دهند.
4-نبوت وپیامبری محمد(ص) که حاکم بر دیگر شریعت ها و بالاترین مرتبۀ انسانی است.
5-قرآن
6-اسلام
7-فراوانی پیروان
8-فضیلت های انسانی فراوانی که در وجود پیامبر اکرم (ص) وجود داشت.
9-به بزرگی یاد شدن نام حضرت در طول روزگاران
10-علم ومعرفت
11-خوش اخلاقی
12-مقام شفاعت
13-همۀ نعمت هایی که به ایشان داده شد
14-فراوانی فرزندان وادامه یافتن نسل پیامبر[5]
برخی مفسران با توجه به معنای لغوی کوثر (خیر کثیر) معنای آیه را عام وشامل همۀ موارد ذکر شده می دانند.[6]
گرچه هر یک از مواردی که در بالا برشمردیم از نعمت هایی است که خداوند به پیامبر خود ارزانی داشته ولی به دلایلی که خواهد آمد نمی توانیم جز مورد اخیر سایر موارد را معنای درست آیه بدانیم.
دز میان اقوال پیش گفته تنها نظر اول ،دوم وآخر مستند به روایت است و بقیه جز تذوّق واظهار نظر بر اساس سلیقه نیست. اینک روایاتی را که مستند سه قول قرار گرفته از نظر می گذرانیم:
-ابن عباس گفته است:هنگامی که "إنا أعطیناک الکوثر"نازل شد ،پیامبر (ص)بر فراز منبر رفته ،آن را برای مردم خواندند.هنگانی که حضرت پایین آمدند مردم پرسیدند :آنچه که خداوند به شما عطا فرموده چیست؟پاسخ فرمودند:رودی است در بهشت که از شیر سفید تر
واز بلور صاف تراست...
- از انس روایت شده:روزی به پیامبر حالت مدهوشی وحی دست داد .هنگامی که سر خود را بالا آوردند خرم وخندان بودند.پرسیدم چه چیز شما را خوشحال کرده است؟فرمودند:در این لحظه سورۀ کوثر بر من نازل گردید وآن را خواندند.سپس فرمودند آیا می دانید کوثر چیست؟ گفتیم خدا ورسولش به آن آگاه ترند.ایشان فرمود:جوی وحوضی است در بهشت که در آن امتم بر من وارد می شوند...[7]
-در مورد عاص بن عائل سهمی نازل شده است. روزی پیامبر از مسجد الحرام خارج می شدند .در همان لحظه با عاص روبرو شدند وبرای لحظاتی با هم به گفتگو پرداختند.هنگامی که عاص وارد مسجد شد بزرگان قریش از او پرسیدند با چه کسی گفتگو می کردی؟اوپاسخ داد: با آن مرد ابتر.این ماجرا زمانی رخ داد که فرزندان پسر حضرت از دنیا رفته بودند.[8]
پیش از بررسی روایات بالا ،معنای سوره را مرور می کنیم:"همانا ما به تو کوثر عطا کردیم.پس نماز بگذار ودست ها را به نشان تکبیر وتعظیم خدا بالا بیاور(یا برطبق نظر برخی مفسران قربانی کن).چرا که دشمن تو ،خود ابتر وبدون فرزند است."
لازم به یادآوری است فرد حکیم به گونه ای سخن می گوید که میان اجزای کلامش ارتباط بوده واز پراکنده گویی می پرهیزد.از این رو هر بخش از گفتار اورا بایستی با قبل وبعد از آن فهمید.به مثال زیر توجه کنید:
"ما امروز به شما هدیه خواهیم داد .پس خوشحال باشید واز جناب رئیس تشکر کنید.چرا که از امروز کسی نخواهد گفت کارمندان این شرکت مرخصی ندارند."
پر واضح است هدیۀ رئیس شرکت چیزی جز مرخصی به کارمندان نیست واین نکته از پایان عبارت بالا به خوبی روشن می شود.با این نگاه بار دیگر سوره را مرور کنید.به پیامبر هدیه ای الهی عطا شده واز آن به بزرگی یاد می شود.ایشان باید در برابر این هدیه شکرگزار خداوند باشد .چرا که دشمن حضرت ،خود ابتر است ودیگر نمی تواند ایشان را اینگونه خطاب کند.بر این اساس هدیه وکوثری که در این سوره از آن سخن رفته معنایی عام نخواهد داشت( چنانکه در مثال بالا هر نوع هدیه ای را شامل نمی شود) ودر مورد فرزندی است که از او نسل پیامبر ادامه خواهد یافت. اگر سوره برای دلداری ومژده به رسول اکرم (ص)نازل شده بایستی از هدیه وکوثری سخن بگوید که در برابر طعن ونیش زبان مشرکان مایۀ قوت قلب پیامبر باشد.از این رو نهر وحوض بهشتی گرچه نعمتی بزرگ است ولی نمی تواند برطرف کنندۀ نگرانی رسول اکرم در این باره باشد.
پس از میان سه گروه روایتی که به عنوان شأن نزول نازل شده تنها روایت سوم که با ساختار وسیاق کلام هماهنگ است مورد قبول بوده وبقیه رد می شود. افزون بر این،روایت نخست از بالای منبر رفتن پیامبر سخن می گوید و این مطلب تنها در دورۀ مدنی مصداق پیدا می کند.در حالی که روایات ترتیب نزول، سوره را مکی دانسته وسیاق وقالب سوره نیزبا سور مکی شباهت دارد.
بر اساس آنچه گفته شد سوره در مکه نازل شده ومربوط به حضرت زهرا سلام الله علیها ست.با ولادت ایشان ومژدۀ الهی بود که کافران از بی نسل بودن پیامبر وبی نتیجه ماندن دعوت ایشان مأیوس شدند.[9]واقعیت تاریخی نیز گواه این مدعاست. چه خوب گفته است مفسر بزرگ سنی ؛جناب فخر رازی :"این سوره در رد کسانی نازل شده که ازپیامبر به خاطر نداشتن فرزند عیب می گرفتند.پس خداوند به ایشان نسلی عطا کرد که در طول زمان ها باقی ماندند.چقدر از اهل بیت پیامبر کشتند ! با این حال جهان پر است از فرزندان ایشان!واحدی از بنی امیه در جهان باقی نمانده که به او توجه شود.وسپس بنگر چقدر از بزرگان علما ودانشمندان همچون باقر ،صادق، ،رضا (علیهم السلام)،نفس زکیه ومانند آنها در میان نسل پیامبر به وجود آمد."[10]