سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و اشعث پسر قیس را که فرزندش مرده بود چنین تعزیت فرمود : ] اشعث اگر بر پسرت اندوهگینى ، سزاوارى به خاطر پیوندى که با او دارى ، و اگر شکیبا باشى هر مصیبت را نزد خدا پاداشى است . اشعث اگر شکیبایى پیش گیرى حکم خدا بر تو رفته است و مزد دارى ، و اگر بى تابى کنى تقدیر الهى بر تو جارى است و گناهکارى . پسرت تو را شاد مى‏داشت و براى تو بلا بود و آزمایش ، و تو را اندوهگین ساخت و آن پاداش است و آمرزش . [نهج البلاغه]

تسنیم

شاید از اولیای خدا باشد!

 

یا ایها الذین آمنوا لا یسخر قوم من قوم عسی أن یکونوا خیراً منهم ولا نساء من نساء عسی أن یکنّ خیراً منهنّ ولا تلمزوا أنفسکم ولا تنابزوا بالألقاب بئس لاسم الفسوق بعد الإیمان ومن لم یتب فاولئک هم الظالمون

ای کسانی که ایمان آورده اید نباید گروهی گروه دیگر را ریشخند کند شاید آنها از اینها بهتر باشندونباید زنانی زنان دیگر را مسخره کنند چه بسا آنان از اینان بهتر باشندواز خود عیب مگیرید وبه یکدیگر لقب زشت ندهید چه ناپسند است نام زشت بعد از ایمان ،وهرکس توبه نکرد آنان خود ستمکارند.

سورۀ حجرات،آیۀ 11

 

-یکی از رفتار های غیر اخلاقی مسخره کردن ودادن لقب های زشت به یکدیگر است .اگر به دور وبر خود نگاهی بیندازیم به ویژه در شهر های کوچکتر شیوع این بیماری اخلاقی راواضح تر می بینیم. در جامعۀ سیاسی ما هم از این گونه رفتارها کم نیست .کافی است کسی سری به برخی از مجلات وسایت ها بزند. بازارداغ به اصطلاح طنز را خواهد دید که به جای نقد سازنده به هوچی گری ومسخرۀ رقیب می پردازند.

-ثابت بن قیس بن شماس از یاران پیامبر (ص) گوشش سنگین بود .او هرگاه وارد مسجد می شد دیگران به وی راه می دادند تا نزدیک رسول خدا رفته وسخنان ایشان را بهتر بشنود.روزی پس از نماز صبح وپیش از آنکه هوا به طور کامل روشن شود وارد مسجد شد وخواست خود را به پیامبر برساند. از میان مردم رد شد وچند نفر را با این کار آزار داد. یکی از حاضران گفت مگر چقدر جا می خواهی ؟ همین جا بنشین. ثابت ناراحت شد پس از روشن شدن هوا به آن مرد توهین کرد واو را بانام مادرش صدا زد(در زمان جاهلیت مردم را با نام بردن از مادرشان سرزنش می کردند).مرد از خجالت سر افکنده شد!

-ام سلمه از زنان پیامبر کمر خود را با پارچۀ سفید می بست ودو سر آن را به هم گره می زدکه مقداری آویزان می شد.دو تن دیگر از زنان پیامبر با اشاره به ام سلمه واز روی تمسخر به یکدیگر گفتند: او را نگاه کن که چطور زبان سگ را به دنبال خود می کشد!

-خداوند رفتار غیر اخلاقی برخی از مسلمانان نسبت به یکدیگر را به شدت سرزنش می کند.چه بسا آنان که مورد مسخره واقع می شوند از مسخره کنندگان بهترباشند.مگر ما از درون انسان های دیگر آگاهیم؟ شاید همان فردی را که مسخره می کنیم دارای صفات اخلاقی خوب واز اولیای خدا باشد.از این رو بزرگان ما هیچ گاه به کسی به خاطر ظاهرش به با دیدۀ حقارت نگاه نمی کردند.

-در یک جامعه افرادی هستند که بنا به دلایلی در زمانی مرتکب کار زشتی شده اند ویا در خانواده ای به دنیا آمده اند که در میان مردم چندان خوشنام نیستند. چنانچه اینان به لطف پروردگار اکنون در وضعیت اخلاقی مناسبی به سر می برند باید به راحتی از حقوق شهروندی بهره مند شوند. جامعۀ قرآنی گذشتۀ اینها رافراموش کرده وآن را چماقی برای راندن از خود قرار نمی دهد.خداوند از مسلمانان می خواهد پس از ایمان آوردن گروهی از مردم ، آنها را با نام های زشت که یادآور زمان کفر و فسقشان است صدا نکنند.

-افراد جامعۀ دینی همچون اعضای یک پیکرند.ضربه وضرر به عضوی از این پیکر  بیش از هر چیز ضربه به خود است.انسان عاقل حاضر نیست به خود ضربه وزیان وارد کند. عیب گرفتن از یکدیگر ولقب زشت نهادن بر دیگران چونان بیماری مسری است که همه را فرا می گیرد وسبب از بین رفتن احترام متقابل وآرامش روانی جامعه می گردد.

 

این یادداشت در تاریخ 31/5/86 در صفحه قرآن روزنامه ایران چاپ شده است.




مهدی ملک محمدی ::: شنبه 86/6/3::: ساعت 6:42 صبح

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 1


بازدید دیروز: 7


کل بازدید :4571
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
مهدی ملک محمدی
طلبه حوزه علمیه قم ودانشجوی کارشناسی ارشد علوم قرآن وحدیث دانشگاه قم هستم.
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>لینک دوستان<<
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<